کتاب حاجی فیروز - فیروز احمدی

جوان‌ها با امکانات خوبی که در حال حاضر در دست دارند مثل تلفن همراه - خاطرات پدران و اقوام و بستگانشان را جمع‌آوری کنند و حداقل به‌صورت صوتی نگه‌دارند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «زلال است. وقتی کنارش می‌نشینی حس خوبی داری. نه خودش را جای پدرت می‌گذارد که حرف‌هایش پر بشود از نصیحت و اندرز، نه موهای سپیدش می‌گذارد جای برادر حسابش کنی. حست به او می‌شود چیزی بین پدری و برادری؛ حس خاصی که با هرکسی نمی‌توانی تجربه‌اش کنی...» این‌ها بخشی از مقدمه کتاب «حاجی‌فیروز» است، کتاب خاطرات «فیروز احمدی» از روزهای دفاع مقدس که توسط «میثم رشیدی مهرآبادی» تدوین‌شده و درطول دو ماه پس از انتشارش به چاپ چهارم رسیده است؛ بهانه‌ای که سبب شد تا «حمایت» با نویسنده این کتاب گفت‌وگویی کوتاه داشته باشد.

چرا سراغ این سوژه و این شخص خاص برای نوشتن کتاب رفتید؟
«فیروز احمدی» یکی از جانبازان و رزمندگانی است که در یک برنامه خبری در خدمتشان بودیم. گروهی از رزمندگان عازم روستایی در اطراف فیروزکوه بودند تا خاطرات زمان جنگشان را با هم در میان بگذارند؛ قرار بود مستندی ساخته شود که من در آنجا با ایشان آشنا شدم و در حقیقت این آشنایی ادامه پیدا کرد و به‌مرور، من خاطره‌های کوتاهی را از او می‌گرفتم یا خودشان می‌نوشتند و من ویرایش می‌کردم... وقتی تعداد این خاطره‌ها قابل‌توجه شد من پیشنهاد دادم این خاطرات را به‌صورت کتابی مجزا منتشر کنیم.  به‌هرحال این کتاب انگیزه‌ای برای بیان خاطرات این دیده‌بان بود و همین کتاب می‌توانست در ایجاد انگیزه برای سایر دوستان و همرزمان احمدی و تعریف خاطراتشان از دفاع مقدس مؤثر واقع شود. باید به این نکته توجه داشت که رزمندگان ما در حال حاضر روحیه لازم برای بیان خاطراتشان را ندارند ولی وقتی متوجه می‌شوند که بخشی از خاطرات آن‌ها کتاب یا سریال شده و کوچک‌ترین اتفاق آن دوران می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد، شروع به بازیابی خاطرات و بیان آن می‌کنند.


فکر می‌کنید این کتاب چقدر در جذب مخاطب موفق بوده است؟
این کتاب در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید و مقدمات چاپ چهارم هم فراهم‌شده است؛ این نشان می‌دهد که با توجه به وضعیت فعلی بازار کتاب - که آخر سال است و کتاب در سبد خانواده‌ها جایی ندارد - وقتی در حدود دو ماه این کتاب سه چاپ را پشت سر گذاشته پس ویژگی‌های خوبی داشته که البته این به لطف خاطرات جذاب حاج فیروز احمدی است.


به نظرتان نقطه قوت این کتاب کدام مورد است؟
به نظر من، راوی به دلیل اینکه دیده‌بان بوده نگاهش کمی فراتر از رزمنده‌های معمولی و کمی پایین‌تر از فرمانده‌هان بوده است. نگاه میانه بین رزمندگان و فرماندهان باعث شده که از یک زاویه خاصی به موضوع جنگ بنگرد. نکته بعد هم این‌که در حقیقت فیروز احمدی در زمان جنگ انسان پرتکاپویی بوده و مدام از مناطق مختلف از غرب تا جنوب جابه‌جا می‌شده و محدود به منطقه خاصی نبوده است؛ این موضوع؛ تنوع خاطرات را بالابرده و تعدد مجروحیت‌های ایشان که در طول جنگ حدود 6 بار مجروح می‌شوند نیز یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که در خاطرات آمده است. در این کتاب، هم خاطراتی داریم که خنده‌دار و در بعضی موارد غیرقابل‌باور و عجیب است. خاطراتی هم داریم که متأثرکننده است و این نوسان باعث جذب مخاطب شده است.


کدام قسمت از کتاب برجسته‌تر از سایر بخش‌هاست؟
بخش‌هایی که ایشان از همرزمان شهیدش یاد می‌کند به نظرم جذاب‌تر است ولی در کل، کتاب یک ملودی آرام و دل‌نشینی دارد که هیچ بخش را نمی‌شود برجسته‌تر دید. باید کتاب را یک موجود کامل ببینیم که باید کامل خوانده شود. درعین‌حال ایشان بعد از چاپ این کتاب و رویکرد مخاطب به کتاب و تعریفی که مخاطبان و همرزمانش از محتوای کتاب داشتند تصمیم گرفتند خاطرات کاملشان را از کودکی تا پایان جنگ و حتی دوران بعد از جنگ آماده کنند که در حال ضبط خاطرات است. این خاطرات توسط مجموعه دولتی ضبط می‌شود و به‌احتمال‌زیاد اگر توفیق باشد من این خاطرات را می‌نویسم. فعلاً در مرحله ثبت خاطرات هستیم تا به یک حجم قابل قبولی برسد و کار نگارش کتاب آغاز شود.


آمارها نشان‌دهنده افزایش استقبال از کتاب‌های حوزه دفاع مقدس است. دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟
کتاب‌های دفاع مقدس از ابتدا کتاب‌های پرفروشی بودند اما ما اطلاعی از فروش آن‌ها نداشتیم؛ به خاطر اینکه این حوزه به دلیل حساسیت‌ها و نزدیک بودن به سال‌های دفاع مقدس کاملاً در اختیار ناشران دولتی بود و ناشران دولتی هم به خاطر اینکه منابع مالی مناسبی داشتند اصلاً فروش کتاب برایشان مهم نبود؛ یعنی در «عرضه» تلاش زیادی صورت نمی‌گرفت و حتی آمار فروش اعلام نمی‌شد؛ اما بعدها که ناشران خصوصی وارد این جریان شدند تلاش بیشتری صورت گرفت و اگر آمار فروش افزایش می‌یافت به‌خوبی اطلاع‌رسانی می‌شد. این اطلاع‌رسانی‌ها باعث شد ما متوجه آمار فروش شویم؛ وگرنه کتاب‌های اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد هم فروش بسیاری بالایی داشتند. نکته دیگر اینکه کتاب‌های دفاع مقدس به خاطر حس و حالی که در آن جریان دارد، همیشه پرفروش بوده‌اند.


به نظر شما، تقریظ‌های مقام معظم رهبری نیز در این فروش و استقبال مؤثر واقع‌شده است؟
تقریظ‌ها تأثیر خوبی درفروش کتاب دارد؛ اما من خودم به‌رغم اینکه کتاب را از طریق راوی به دفتر رهبری رساندم اعتقاد داشتم اگر ایشان تقریظی هم نوشتند نباید منتشر شود و این تقریظ باید فقط یک عامل انگیزشی برای نویسنده باشد. درعین‌حال کتاب باید جایگاه خودش را در بازار کتاب پیدا کند و بعد ازاینکه تمام توانمندی‌هایش را در بازار کتاب نشان داد تقریظ هم در مراحل بعدی منتشر شود. البته باید گفت که تقریظ مقام معظم رهبری در ترویج کتاب‌خوانی بسیار مؤثر است؛ حرف من این است که تقریظ ابتدای کار منتشر نشود و در مراحل بعدی باشد؛ حالا کسانی که کتاب را خوانده‌اند خوشحال می‌شوند و کسانی که متوجه کتاب نبوده‌اند آن را تهیه و مطالعه می‌کنند.


در حوزه ادبیات دفاع مقدس به‌خصوص «خاطره نوشت» جای چه موردی را خالی می‌بینید؟
در حوزه «خاطره نوشت» عجله جایز نیست و شتاب‌زدگی مشکل ایجاد می‌کند و حتماً باید این کتاب‌ها باحوصله کامل نوشته شود؛ به‌طوری‌که کتاب خود ما بااینکه چند بار ویرایش شده بود و هم ناشر و هم راوی چندین بار آن را مطالعه و ویرایش کرده بودند اشتباهات کوچکی دیده شد که از گوشه چشم ما جامانده بود. البته نکات حیاتی نبود اما برای ما مهم بود که همین اشتباهات ظریف مثل ارتفاع یک قله هم نباشد و در چاپ‌های بعدی این اشتباهات را مرتفع کردیم. اگر ما هم می‌خواستیم عجله کنیم و این‌همه ویرایش را انجام نمی‌دادیم قطعاً این کتاب هم اشتباهات فاحش‌تری را در خود داشت.


حرف دیگری هم مانده است؟
این کتاب باعث شد بعضی از همرزمان راوی – فیروز احمدی- مراجعه و ابراز تمایل کنند که خاطراتشان را گفته، ثبت و مکتوب شود و این‌یکی از تأثیرات خوب چاپ این‌گونه کتاب‌هاست. با توجه به اینکه این افراد سال‌به‌سال فاصله‌شان از خاطرات جنگ بیشتر و حافظه‌شان کم‌رنگ‌تر می‌شود، هرچه زودتر خاطراتشان را بیان کنند هم صحت خاطرات و هم دقتشان قابل‌توجه خواهد بود. به نظر من کسانی که دستی به قلم و آشنایی با حوزه دفاع مقدس دارند- مثل جوان‌ها با امکانات خوبی که در حال حاضر در دست دارند مثل تلفن همراه - خاطرات پدران و اقوام و بستگانشان را جمع‌آوری کنند و حداقل به‌صورت صوتی نگه‌دارند؛ به‌هرحال لازم نیست که حتماً توانایی نوشتن داشته باشند. برای ضبط خاطرات هم فقط حوصله لازم است. کار اولی که انجام می‌دهند این است که یک سال‌شمار از زندگی آن فرد تهیه کنند که چه سالی متولدشده، کدام مدرسه‌رفته و نقطه عطف‌های زندگی آن فرد را دربیاورند و بر اساس آن سال‌شمار در مرحله بعد وارد جزئیات شوند. به نظر من باید یک جنبش و پویش همگانی در این زمینه اتفاق بیفتد چراکه تعداد نویسندگان دفاع مقدس خیلی کم است. این‌ها حداقل این خاطرات را ضبط کنند و با یک جستجوی ساده به دست یک نویسنده برسانند. اگر این خاطرات حتی کتاب هم نشوند حداقل ضبط‌شده و فایل صوتی آن می‌تواند به دست نسل‌های بعد برسد.

* روزنامه حمایت / فرزانه دیانتی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس